سریال غروب یک دریاچه. این قسمت ، دریاچه ارومیه

دریاچه ارومیه در شمال غربی ایران واقع شده‌است. این دریاچه طبق آخرین تقسیمات کشوری، بین دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی تقسیم شده‌.

دریاچهٔ ارومیه، بزرگ‌ترین دریاچهٔ داخلی ایران و دومین دریاچهٔ آب‌شور دنیا است. آب این دریاچه بسیار شور بوده و عمدتاً از رودخانه‌های زرینه رود، سیمینه رود،گادر،باراندوز،شهر چای،نازلو و زولا تغذیه می‌شود.


حوضه آبریز دریاچه ارومیه، ۵۱٬۸۷۶ کیلومتر مربع است که پیرامون ۳٪ مساحت کل کشور ایران را دربر می‌گیرد. این حوضه با داشتن دشت‌هایی مانند دشت تبریز، ارومیه، مراغه، مهاباد، میاندواب، نقده، سلماس، پیرانشهر، آذرشهر و اشنویه یکی از کانون‌های ارزشمند فعالیت کشاورزی و دامداری در ایران به‌شمار می‌رود.


تصویر ماهواره ای از دریاچه ارومیه که در سال ۲۰۰۳ گرفته شده است.دو نیم شدن دریاچه به خاطر پل میان گذر دریاچه در مرکز آن مشخص است.

دریاچه ارومیه بزرگ‌ترین آبگیر دایمی آسیای غربی است که در شمال غرب فلات ایران قرار گرفته‌است.پارک ملی دریاچه ارومیه پس از مرداب انزلی،از جالب‌ترین و نغزترین زیستگاه‌های طبیعی جانوران در ایران به‌شمار می‌رود.


در حال حاضر ۲۷ گونه پستاندار، ۲۱۲ گونه پرنده،۴۱ گونه خزنده، ۷ گونه دوزیست و ۲۶ گونه ماهی،حیات وحش این دریاچه را تشکیل داده‌اند.


آب دریاچهٔ ارومیه بسیار شور و میزان نمک محلول در آن دو برابر اقیانوس‌ها است. به این دلیل، هیچ ماهی و نرم تنی به جز گونه‌هایی از سخت پوستان در آن زندگی نمی‌کنند و آب آن هیچ‌وقت یخ نمی‌زند. شناکنندگان نیز می‌توانند بر روی آب آن شناور بمانند.

آب دریاچهٔ ارومیه از دستهٔ آب‌های کلروره سدیک می‌باشد و گل دریاچهٔ ارومیه خمیری سیاه‌رنگ و جزو گل‌های کلروره‌ است که دارای خاصیت درمانی برای بیماری‌هایی چون رماتیسم و آرتروز و بیماری‌های زنانه‌است.

دریاچهٔ ارومیه دارای ۱۰۲ جزیره‌است که همهٔ آن‌ها از سوی سازمان یونسکو به عنوان اندوختهٔ طبیعی جهان به ثبت رسیده‌اند. جزیرهٔ اِشک، زیستگاه پرندگان زیبای کوچک، از جمله مرغ آتش و تنجه و همچنین تعدادی گوزن زرد ایرانی و گوسفند وحشی (قوچ و میش) به آن انتقال داده شده‌اند.

متاسفانه این دریاچه در خطر خشک شدن کامل قراردارد و طی ۱۳ سال گذشته ۶ متر کاهش سطح داشته‌است. اختصاص ۹۰٪ منابع آبی منطقه به بخش کشاورزی، تبخیر زیاد در پی گرم شدن هوا و برداشت غیرمجاز از آب‌های زیرزمینی در پی حفر چاه از دلایل خشک شدن این دریاچه می‌باشند.

کارشناسان ابراز داشته‌اند در صورت خشک شدن این دریاچه هوای معتدل منطقه تبدیل به هوای گرمسیری با بادهای نمکی خواهد شد و زیست محیط منطقه را تغییر خواهد داد.

در اعتراض به خشک شدن دریاچه در فروردین سال ۱۳۹۰ اعتراضی صورت گرفت.در مرداد ماه سال ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی با دو فوریت طرح انتقال آب به دریاچه ارومیه موافقت نکرد و این امر به احتمال زیاد به بحرانی تر شدن اوضاع دریاچه دامن خواهد زد. علاوه بر این پیش بینی میشود در صورت خشک شدن احتمالی دریاچه شاهد بارش باران نمک در بسیاری از استان های همجوار باشیم و در ادامه این امر منجر به آواره شدن ۱۳ میلیون نفر خواهد شد.


در یادداشت قبلی موضوع دریاچه آرال رو گذاشتم ،چون فکر میکنم،که همون اتفاق داره برای دریاچه ارومیه میوفته و چقدر جای تاسف و نگرانی داره که اجازه بدیم این اتفاق این بار در ایران بیفته و به آسیب های اجتماعی،اقتصادی،زیستی و... منجر بشه.


امیدوارم تا دیر نشده کاری واسه نجات و حفظ دریاچه ارومیه صورت بگیره.


سریال غروب یک دریاچه. این قسمت ، دریاچه آرال

دریاچه آرال ، یک دریاچه آب شور در آسیای میانه میباشد.بین دو کشور ازبکستان و قزاقستان.

در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ دولت شوروی تصمیم گرفت تا آمودریا (جیحون) و سیردریا (سیحون) دو رودخانه‌ای که بیشتر آب آرال را تأمین می‌کردند،به سوی بیابان‌های آسیای میانه تغییر مسیر دهد تا پنبه ، برنج ، صیفی جات و غلات در این مناطق کشت شود.

این برنامهٔ برای آن بود تا شوروی به یک صادرکنندهٔ عمدهٔ پنبه تبدیل شود. این اتفاق در نهایت افتاد و امروزه ازبکستان بزرگ‌ترین صادرکنندهٔ پنبه است.

از سال ۱۹۶۰ هر سال ۲۰ تا ۶۰ کیلومترمکعب آب به جای دریا به سوی بیابان می‌رفت. بیشتر آبی که در گذشته به دریاچهٔ آرال می‌رفت تغییر مسیر داده بود و در دههٔ ۱۹۶۰ آرال آب‌رفتن خود را آغاز کرد. از ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۰ هر سال به طور میانگین ۲۰ سانتی‌متر از سطح آب دریاچه کاسته می‌شد، در دههٔ ۱۹۷۰ این رقم به ۵۰ تا ۶۰ سانتی‌متر و در دههٔ ۱۹۸۰ به ۸۰ تا ۹۰ سانتی‌متر رسید. آبی که برای کشاورزی مصرف می‌شد هم رفته‌رفته افزایش می‌یافت و از ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ به دو برابر رسید. کشت پنبه هم در این دوره دو برابر شد.

از دههٔ ۱۹۶۰ با انحراف مسیر رود آمودریا و سیر دریا به صحرای قره‌قوم (به منظور کشاورزی) این دریاچه رفته رفته آب رفت، در سال ۱۹۸۷ به دو دریاچهٔ آرال شمالی و آرال جنوبی تقسیم شد. در سال ۲۰۰۴ مساحت آن به ۲۵٪ مساحت اصلی رسید و درصد شوری آب آن ۵ برابر شد. دو دریاچه شمالی و جنوبی در سال ۲۰۰۷ به ۴ دریاچه یکی دریاچهٔ آرال شمالی، دو دریاچه در شرق و غرب دریاچه جنوبی سابق و یک دریاچهٔ کوچک بین دریای شمالی و جنوبی تقسیم شدند که همگی در مجموع ۱۰ درصد مساحت اصلی دریاچه را داشتند. در سال ۲۰۰۹ تصاویر ماهواره‌ای نشان داد که دریاچهٔ شرقی دریاچهٔ جنوبی هم به‌کلی خشک شده و دریاچهٔ غربی نیز بسیار کوچک‌تر شده‌است. حداکثر عمق دریاچهٔ آرال نیز در سال ۲۰۰۸ حدود ۴۲ متر اندازه‌گیری شده‌است.

در پی کاهش مساحت این دریاچه صنعت پر رونق ماهیگیری ، در آن تقریباً از میان رفت که موجب بیکاری و مشکلات اقتصادی زیادی شد. همچنین منطقهٔ اطراف دریاچه آرال دچار آلودگی‌های زیست‌محیطی مهیبی شد که با افزایش بیماری‌ها خود را نشان داد. پس‌روی آب دریاچه تغییرات آب‌وهوایی را نیز در منطقه ایجاد کرد که طی آن تابستان‌ها گرم‌تر و خشک‌تر و زمستان‌ها سردتر و طولانی‌تر شده‌اند.

نابودی دریاچه برای روس ها عجیب نبود و آن‌ها از ابتدا انتظار آن را داشتند. اما این تصمیم در شورای وزیران گرفته شده بود و شخصی در سطوح پائین‌تر نمی‌توانست به آن اعتراض کند. واکنش‌ها به نابودی تدریجی آرال متغیر بود. برخی کارشناسان شوروی دریاچهٔ آرال را «خطای طبیعت» توصیف کرده بودند و نابودی آن را غیرقابل اجتناب می‌دانستند. اما از سوی دیگر طرحی در دههٔ ۱۹۶۰ پیشنهاد شده بود که رودخانه‌های حوضهٔ آبریز اوب با یک پروژهٔ‌ کانال‌کشی عظیم به آسیای میانه منتقل شود که پر کردن دریاچهٔ در حال خشکیدن ارال یکی از اهداف این طرح بود. این طرح در نهایت به دلیل هزینهٔ بسیار زیاد و مخالفت افکار عمومی در ۱۹۸۶ کنار گذاشته شد.

در سال‌های اخیر تلاش هایی از سوی دولت قزاقستان برای حفظ و احیای دریاچهٔ آرال شمالی صورت گرفته که موجب کاهش شوری آب دریاچه و افزایش تعداد ماهیان در برخی نقاط شده‌است. اما دریاچهٔ جنوبی شانس چندانی برای بقا ندارد. تخریب دریاچهٔ آرال یکی از بزرگ‌ترین فجایع زیست‌محیطی کره زمین به شمار می‌رود.